وصیت نامه شهید

درود خدا بر محمد و درود خدا بر کلیه ی کسانی که با ایثار و از خود گذشتی درخت انقلاب را سیراب می کنند و درود خدا بر پدر و مادری که رسالت تعلیم و تربیت را، در مورد من به نحو احسن انجام دادند و درود بیکران خداوند به رهبر انقلاب که ابراهیم گونه باعث سقوط طاغوت بزرگ و حسین گونه باعث تداوم راه رسول الله است.

پدر بزرگوارم، پدر عزیزم، ذاکر امام حسین (ع) ای که عمری رنج بردی تا رنج را از فرزندان و جامعه دوری کنی، ای که آسایشت را دادی، تا آسایش خانواده و جامعه‏‏‏‏‏ ات را فراهم نمایی، ای که به خاطر رفع گرفتاری از گرفتاران بارها گرفتار شدی، مدتی است، که دیده ام از دیدارتان محروم است و بیم آن می رود که یکدیگر را ندیده و سخنان را تمام نا کرده و از هم دور شویم. از این که کلمه ی الله را بر صفحه ی مغزم نگاشتید و راه پیامبر (ص) را در ضمیرم ترسیم نمودید و مهر علی (ع) را در دلم نشاندید و عشق حسین (ع) را بر زبانم چشاندید نمی دانم چگونه تشکر کنم.

قبله گاه وجودم، مادر مهربان و خواهر و برادر مهربانم، مبادا برایم گریه کنید چون که شهید گریه ندارد شهید عزا ندارد، شهید سیه پوشی و بر سر زدن ندارد. شکیبایی خود را حفظ کنید و با صبر تان تیری بر پیکر دشمن اسلام بزنید.

من لباس نظامی را بر تن نمودم که همان کفن است کفنی از گل سرخ توحید است که ایمان من لفاف آن می باشد و مقصد انسان های پاک و با شرف است.

در راهی که پیش گرفته ام و به سوی هدفی که دارم غفلت و سهل انگاری جایز نسیت.پس باید با گامهای استوار و عزمی راسخ و خلل ناپذیر هدف انسانی و اسلامی خود را دنبال کنم و از نوشیدن شربت گوارای شهادت بیم و هراسی ندارم.

برادرانم توجه داشته باشید در قولتان، در فکرتان، در عملتان و در وجودتان از یاد خدا غافل نشوید و تقوا را پیشه کنید. من تنها با خانواده ام سخن نمی گویم برای کسانی سخن می گویم که این وصیت نامه را بخوانند و یا بشنوند.

وصیتم این است که امر به معروف و نهی از منکر را از خودمان شروع کنیم و سعی کنیم با روشهایی که اسلام بر اساس موقعیت های مختلف ارائه نموده به دیگران ارائه دهیم.

مسئله سلب مسئولیت از خود کردن نسبت به امور مسلمین چیزی نیست مگر خود بینی و این خلاف (روش) پیروان رسول اکرم (ص) می باشد.

نسبت به مسائل چه سیاسی و چه اجتماعی چه اقتصادی ، چه عملی و چه…… بی تفاوت بودن یا در جهت عکس بودن هیچ کدام صحیح نیست. حتما باید رعایت امر بشود و به تولی و تبری باید حتما پاینده و عقیده مند بود.

انسان تنها با تحصیل علم به خدا و پیغمبران و به روز جزا شایسته متصف شدن به صفت ایمان نمی شود همچنان که ابلیس تمام این امور را از طریق علم می دانست و با این وجود خدا او را کافر خواند و چه بسا باشد که فیلسوفی به برهانهای فلسفی شعبه های توحید و مراتب آن را برهانی کند و خود مومن به الله نباشد، زیرا عملش از مرتبه عقل کلیت و تعقل به مرتبه قلب و جزئیت و وجدان نرسیده است.

از شمای مردم، علما، اساتید دانشگاه می خواهم که قدر این انقلاب را بدانید.

در پایان از تمام مردم و دوستان می خواهم که از مرگ نترسید که مرگ ابتدای زندگی جاوید است و ما تا ناله ای از حلقوم مظلوم و ستمدیده ای بر می خیزد و تا مستضعفین در روی زمین زیر سلطه و ستم اند مبارزه می کنیم تا پرچم پر افتخار اسلام را در تمام ممالک جهان بر افرازیم و مظلومیت و حقانیت خودمان را و نیز اسلام را ثابت می کنیم و این حق را در جهان رواج دهیم و این گفتار حق نابود شدنی نیست و طفدارش خود خداست.

خدایا هرگز مرا به خودم وامگذار که بی تو همیشه هیچم.