وصیتنامه شهید صفرعلی خوارزمی

بار الها میخواهم بدنم تکه تکه شود وباد تکه های بدنم را به سرتاسر جهان ببرد تا دشمنان کوردل ومنافقان بدانند که جوانانی هستند که با (تاسی از مولایشان ابا عبدلله الحسین ع) از ارزشهای اسلام و ولایت و آرمانهای انقلاب اسلامی دفاع می کنند.
خاطره یکی از دوستان شهید :قطار تو اندیپشک برای نماز توقف کرد عباس قتی برگشت یه شلوار دستش بود گفتم خریدی؟ گفت برای مادرم خریدم بنده خدا دستفروش بود گفتم ازش بخرم بازش کرد دید دید شلوار کردیه ودوتا سوراخ روی شلواره به خاطر همون دیگه روش نشده به مادر بده شب عملیات دیدم لباساشو در آورد ولباس خودش وشلواری که برای مادرش خریده بود رو پوشید گفتم عباس چرا اینا رو میپوشی گفت نمیخوام حتی لباسی که از بیتالماله دست عراقیها بیافته ومیخوام شلواری رو که به عشق مادرم خریدم لحطه شهادت تنم باشه البته خاطرات از این شهید والا مقام وبرادرش بسیاره که ان شاالله میخواهم کتاب کنم.