شهید ستوان یکم وظیفه، مهندس منصور کاظم بیکی در سال ۱۳۳۹ ه.ش در خانواده ای متوسط پا به عرصه ی وجود گذاشت. پدرش که کارمند وزارت آموزش و پرورش بود و مادرش زنی مومنه و خانه دار است با اخلاص کامل به تربیت اسلامی وی همت گذاردند.
شهید منصور به مقتضای شغل پدر، دوران کودکی و نوجوانیش را در شهرهای بابل، گنبد کاووس، قم، مراغه و تهران بسر برد. دوران تحصیلات ابتدایی خود را بواسطه ی استعداد و و پشتکار خدا دادی یک سال زودتر از موعد مقرر به پایان رساند و به مرحله ی تحصیلات متوسطه رسید.
شهید منصور در سال ۵۶ ضمن اخذ دیپلم ریاضی در همان سال جهت تحصیلات عالیه عازم آمریکا شد، و در سال ۶۱ موفق به کسب مدرک مهندسی در رشته ی مکانیک از دانشگاه نورتروپ کالیفرنیا گشت.
شهید منصور به گواهی تمام آشنایان و دوستان جوانی صادق، دارای حسن خلق، سخی، اهل عمل، متواضع و علاقمند به صله رحم و پایبندی به خانواده و ارزشهای والای اسلامی بود وی دارای روحیه ای ورزشکارانه بود و از ورزشهای رزمی و نشستهای سالم طرفداری می کرد.
گرچه سفر شهید منصور به آمریکا در جوانی صورت گرفت مقطعی حساس و مهم از دوران شکل گیری شخصیت وی در بطن فرهنگ مادی غرب سپری شد. با این وصف جاذبه های دروغین فرهنگ غرب نتوانست باورهای اصیل و صحیح اسلامی را از خاطرش بزداید و رسوب چرکین خود را جایگزین آن نماید و وی را تحت تأثیر خویش قرار دهد. ذکر فرازهایی از دستنوشته های این شهید بزرگوار درک عقایدش را بر ما آسانتر می سازد.
شهید منصور در پشت خاکریزها به یکی از دوستان خود در آمریکا می نویسد:
« … از اوضاع جنگ بخواهی بحمدالله خوب است و طرفین مشغولند و لیکن بالاخره صدام رفتنی است … به هر حال من که در زمان انقلاب در این مملکت نبودم، الآن می توانم دین خود را ادا کنم».
شهید منصور دوران خدمت وظیفه را با آموزش در پادگان ۰۱ و دوره ی تکمیلی را در شیراز طی کرد و به جمعی لشکر۱۶ زرهی قزوین پیوست و مستقیماً به جبهه انتقال یافت. وی در جبهه های عین خوش، نهر عنبر و شرهانی به انجام وظیفه پرداخت. به گفته ی همرزمانش وی با وجود درجه ی افسری به معاشرت و مجالست با سربازان و درجه داران راغبتر بود و در مقابله با دشمنان بعثی رشادتها ی فراوانی از خود نشان می داد. یک بار دچار موج گرفتگی شد و در بیمارستان بستری گردید ولی خانواده اش تا قبل از شهادتش از این حادثه باخبر نبودند چون او اهل ریا نبود.
عروج خونین وی عاقبت در سحرگاه ۱۳ مرداد ۶۵ در اثر اصابت ترکش در جبهه ی شرهانی بود که با چهره ای آغشته به خون به دیدار معبودش شتافت. بدین ترتیب بار دیگر متخصصی متعهد و رزمنده ای غیور جان خود را فدای شکوفایی میهن اسلامی نمود.
گلزار شهیدان بهشت زهرا، بلوک ۵۳، ردیف ۸۹، شماره ی ۱۶ ارامگاه جسم فانی و ملا اعلی جایگاه روح پرفتوحش گشت.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد