شهید یدالله فاطمی/ نهم آبان 1340 در روستایی به نام کرسف از توابع استان زنجان در خانواده ای متوسط اما مومن و پایبند به مکتب انسان ساز اسلام پا به عرصه هستی گذارد. و از همان دوران بود که شروع به کار کرد و هنگام فراغت به تحصیل نزد سپاه دانش می پرداخت. او در سال 1352 با خانواده اش به تهران آمد.
یدالله در مدرسه ای واقع در سیزده آبان به ادامه تحصیل پرداخت و پس از اتمام رسانیدن دوره ابتدایی متوجه شد که خانواده اش دیگر قادر به تحمل مخارج تحصیل وی نیست، با توجه به این امر تصمیم گرفت روزها کار کند و درس را به شب موکول کند.
یدالله در سال 1356 در شرکت البرز استخدام و شروع به کار کرد، اخلاق و رفتارش به حدی عالی بود، که هر کس را در برخورد اول جذب خویش می نمود. و می توان گفت: نیروی رافعه ای در وی نبود و هر آنچه بود جاذبه ای با اتکا به نیروی ایمان و انسانیت بود.
یدالله علاقه زیادی به ورزش داشت. چنانکه دوستانش می گویند ورزش از نظر یدالله وسیله ای برای حفظ سلامت جسمانی و خدمت به دیگران بود، نه کسب امتیاز بر دیگران. یدالله از زمره جوانانی بود که در جریانات انقلاب شکوهمند اسلامی در سال 1357 سهم به سزایی داشت و با شرکت در مجالس و مجامع و راههپیمائها و هم صدا بودن با امت شهید پرورمان لرزه بر ارکان پوشالی رژیم منحوس شاه معدوم انداختند و در سال 1358 اولین مرحله آموزش عمومی بسیج مستضعفین را در شرکت البرز و همین امور باعث شد که مظاهر دنیوی و زرق و برقهای غرب طبل نمای تو خالی تاثیر نگذارد.
یدالله در فروردین ماه 1360 برای خدمت سربازی به بیرجند و سپس به جبهه گیلانغرب منطقه شیاکو رفت و هر بار که برای دیدن خانواده اش می آمد. از روحیه ای سرشار از ایمان و سلحشورانه نیروهای مردمی صحبت می کرد. و بالاخره در چهاردهم دی 1360 در جبهه گیلانغرب منطقه شیاکو هنگام نبرد در جبهه حق علیه باطل همراه چند تن از همرزمانش با انفجار خمپاره در همان لحظات اولیه در دریای خون شناور و به لقاءالله پیوستند.
و رسالت پیام خونبارش را بر دوش ما نهاد. که هنوز هم بوی معطر و پاکی از هر آنچه متعلق به او بوده و از فرارش به مشام می رسد. به امید آنکه با صدور انقلاب اسلامیمان پرچم توحیدی لا اله الا الله را در تمام دنیا به اهتراز درآوریم. انشاالله.