شهید جمشید گشتاسبی فرزند آقای هرمزدیار و خانم کتایون خداداد نریمان در سال ۱۳۴۲ ه.ش در خانواده ای متوسط به دنیا آمد. پدرش کشاورز بود.
جمشید تحصیلات ابتدایی را در دبستان بهرام گشتاسبی حسن آباد گذراند. او دوران راهنمایی را در تهران و در مدرسه رستم آبادیان سپری کرد و از دبیرستان مطهری (دکتر محمد خزایلی) در رشته ریاضی فیزیک، دیپلم گرفت. شهید جمشید پسری مهربان، زرنگ و باهوش بود. پس از دریافت دیپلم، کار آزاد را انتخاب کرد. کار او نقاشی ساختمان بود. شهید وقتی به سن سربازی رسید، چند نفر از دوستانش پیش از رسیدن به سن سربازی به هند رفتند. این امکان برای او هم فراهم بود اما حاضر نشد برود. از مادرش مدارکش را خواست تا برود و ثبت نام کند.
پدر شهید مدارکش را پنهان کرد زیرا دوران و زمان جنگ بود و والدین نیز نگران سلامتی و جان فرزندان خود بودند. پدر شهید جمشید می گوید: «او با گریه به طرف من آمد و گفت پدر من برای حفظ وطنم، پدر و مادرم، ناموسم و آبرویم باید بروم. اگر همه مانند شما فکر کنند پس چه کسی از خاک و سرزمینمان دفاع خواهد کرد و چه کسی ما و میهن مان را از دست دشمن نجات خواهد داد؟». پدر شهید می گوید: «بالاخره با حرف هایش من را راضی کرد و مدارکش را از من گرفت و به همراه دوستش نوشیروان زندیان خود را معرفی کرد».
شهید دوره آموزشی اش را در تهران و در پادگان سلطنت آباد گذراند. بعد از چهار ماه آموزشی به جبهه اعزام شد. شهید چون در ورزشهای رزمی آموزش دیده بود و از تناسب اندام برخوردار بود، در کلاه سبزهای لشکر ۲۳ نیروی ویژه شده بود. در ابتدا به کرمانشاه اعزام شده سپس به جبهه اهواز رفت. شهید جمشید در تاریخ ۲۶ اسفند ماه ۱۳۶۳ در حمله بدر در جبهه های جنوب و مرز شلمچه در جزیره مجنون ناپدید شد. هم رزمش شهادت او را چنین بیان کرد: «من زخمی شدم و جمشید مامور شد تا با قایق مرا به آن سوی جزیره مجنون برساند و تحویل آمبولانس دهد. پس از رساندن من به آمبولانس، من به جمشید گفتم آتش دشمن سنگین است و تو هم اینجا بمان زیرا بازگشت بسیار خطرناک است! جمشید گفت باید برگردم تا به دیگر دوستان زخمی در خط مقدم کمک کنم. او در حال بازگشت بود که موشکی به قایق شان اصابت میکند و اثری از جمشید و دیگر همراهانش بر جای نمی ماند».
پس از پایان جنگ و بازگشت آزادگان به میهن، بنیاد شهید جمشید را شهید اعلام کرد.