..
زندگینامه شهید هنرمند حمید رمضانعلی
حمید در سنین پایین با جلسات قرآن که در مسجدفاطمیه دماوند برقرار بود آشناشد این جلسه باعث تشویق حمید به مطالعه شد که پس از آن به تحقیق مستمر و دقیق می پرداخت و ساختمان فکری خود را مستحکم می ساخت.او در هیأت قرآن از اعضا موثر به شمار می آمد که علاوه بر شرکت منظم دیگران را به حضور در هیات ترغیب میکرد همچنین او بخاطر لیاقتی که از خود نشان داده بود توسط مسئولین مذهبی شهر به سمت سرپرستی کتابخانه محله روح افزاء منصوب شده بود.

تزکیه نفس
حمید در راه سیر به سمت خدا از همان نوجوانی شروع به خود سازی میکند شهید در تمام ایام سال روزهای دوشنبه و پنجشنبه روزه بود و در شب های ماه مبارک تا به صبح عبادت مشغول بود، سیر و سلوک او را به جهانی ماورای این جهان مادی می کشاند.حمید در مسیر سیرعرفانی خود احساس درونی خود را نسبت به خدا آن معشوق واقعی اش در قالب قطعه ها و اشعاری در گوشه و کنار کاغذ پاره ها می نوشت.شهید حمید رمضانعلی روز به روز قله های کمال را طی میکرد اما هیچگاه از مسائل سیاسی و اجتماعی غافل نماند و از همان ابتدا پی به انحرافات پهلوی برد و کینه آن رژیم را به دل گرفت.

هنر
حمید و نظم و نثر
او مخالفت خود را بیشتر اوقات با مثال ها و شوخی ها و گاهی به طور واضح بیان میکرد که باعث انتقاد بسیاری از دلسوزانش به وی میشد اما شهید شوری دیگر در سر داشت حمید در انشاء های خود حرکت جدیدی را بر علیه رژیم در مدرسه شکل داد به شکلی که کلاس انشاء تبدیل به جلسه بحث سیاسی و اجتماعی میشد همین مطلب باعث شد مدیر مدرسه حساس شده و در زنگ انشاء پشت درب کلاس ایستاده و مطلب ارائه شده توسط او را بررسی میکرد.در مقطع راهنمایی اقدام به تهیه نشریه ای به نام نهضت نمود که با مخالفت مسولین با اسم آن به ثبت نرسید اما در دبیرستان نشریه نور را ثبت و منتشر کرد که در شماره دوم آن مقاله و شعری کوبنده و احساسی با موضوع قارت نفت و نگاهی به آفریقای محروم به قلم حمید ثبت شد پس از انتشار مدیر مدرسه شهید و همفکرانش را خواند و از آن ها توضیح خواست.در ارتباط با این مسئله چند بار پای افتخاری معدوم که معاون ساواک دماوند بود به دبیرستان باز شد.
حمید و نقاشی
شهید در کنار هنرمند بودن صفت متفکر را هم داشت ایشان با کشیدن یک نقاشی مفهوم بزرگی را به افراد القا میکرد٬ او از هر فرصتی برای آگاهی و هوشیاری بچه ها استفاده میکرد گاهی نقاشی هایی با مضمون فساد رژیم شاهنشاهی بر تخته سیاه میکشید تا دانش آموزان را با حقیقت آشنا سازد همچنین دغدغه شهید محصور در ایران نبود که این از نقاشی های وی مشخص بود که علاوه بر مقاله نقاشی با موضوع آفریقا منتشر کرده بود‌.
حمید و تئاتر
شهید حمید رمضانعلی در مسجد با دوستان هم مسلکش گروه نمایشی را تشکیل داد که در کوی و برزن با زبان هنر مردم را آگاه و تشویق به مبارزه با پهلوی میکرد.گاهی در مسجد محل خود و بیشتر اوقات به مناطق دیگر شهر سفر میکرد و با اجرای تئاتر جامعه را به سمت اسلام راستین سوق می داد.

انقلاب
قبل از انقلاب و زمان شکل گیری آن حمید یکی از مسئولین پخش اعلامیه و تکثیر نوار های امام در دماوند بود او از طراحان اولین تظاهرات مدرسه شریعتی به شما می رفت اوایل انقلاب به کمک همفکرانش یک جمع بیست نفری را تشکیل داده ودر خانه های مخروبه و امن جلسات برنامه ریزی و گسترش تظاهرات و تعطیلی مدارس را برگزار می کردند.این فعالیت شهید باعث شد که چند مرتبه توسط ساواک دستگیر وشکنجه شود.اولین شعار های مرگ بر شاه و درود بر خمینی توسط حمید بر دیوار شهید نوشته شد.هر کجا محفلی ٬مجلسی٬شوری بر علیه رژیم برقرار بود وی حضور پر رنگ داشت حمید در روز جمعه سیاه میدان ژاله شرکت کرد و شاهد به خاک و خون کشیدن جوانان وطنش بود که تنفرش از پهلوی را دوچندان کرد.

فعالیت بعد از انقلاب
شهید بنابر وظیفه شرعی خود به کمیته محلی دماوند وارد میشود و به پاسداری از دستاورد های انقلاب می پردازد و خدمات ارزنده ای به بسیج و جهاد سازندگی ارائه می دهد.پس از بازگشایی مدارس مجددا به سنگر دبیرستان باز می گردد و با کمک چند از همراهانش انجمن اسلامی دانش آموزن دماوند را بنیان گذاری و سه سال در آن انجمن خدمت میکند٬ایشان در سال های آخر تحصیل با منافقین و گروه های چپ و تفاله های آمریکا درگیر بوده و باعث مضمحل ساختن آنان می شود.وی به دلیل علاقه به پاسداری از اسلام به عضویت سپاه در می آید.

دفاع مقدس
حمید در مدت کوتاهی که در سپاه مشغول بود چندین بار تقاضا اعزام جبهه کرد اما به دلیل اهمیت سمت وی(حفاظت اطلاعات)با اعزامش مخالفت می شد تا بعد از مدتی با درخواست شهید موافقت شد و در همان اعزام اول در دو عملیات رمضان و مسلم بن عقیل شرکت کرد در عملیات رمضان جانباز شد اما به صورت سرپایی مداوا و در عملیات مسلم بن عقیل در منطقه سومار به شهادت رسید.